معاون توسعه فناوری سینما: فیلمنامهها از پژوهشهای سینمایی بدورند
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۱۰۹۱۶
پژوهشها با فیلمسازان فاصله دارند اما این فاصله را معاونت نظارت و ارزشیابی میتواند بهعنوان بخشی که با فیلمسازان ارتباط دارد رفع کند، خصوصاً در زمینههایی مانند سینمای ملی باید این مؤلفهها بهتر و دقیقتر مورد بررسی قرار گیرند.
ایران اکونومیست، محمدباقر صنیعیمنش:
قادر آشنا در قسمت اول گفتوگوی خود درباره کارکردها و خروجیهای معاونت تحتامرش، «توسعه فناوری و مطالعات سینمایی» از پژوهشهای کاربردی سازمان سینمایی خبر داد و گفت که خلاصه پژوهشها را برای همه مدیران سازمان سینمایی فرستاده است تا پژوهشها مورد استفاده مدیریت سینمایی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در ادامه این مسیر، آشنا به دیگر فعالیتهای معاونت خود خصوصاً آموزش میپردازد و همچنین به مسائل مهمی چون ارتباط سازمان سینمایی با بیانیه گام دوم انقلاب و نقشی که میتواند در تغییر و تحول زیرساختهای فرهنگی داشته باشد، اشاره میکند.
: یک سؤال ما این است؛ آیا اصلاً معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی، این حق را دارد که در فیلمنامهها ورود کند؟
نه.
: فیلمنامهها را پژوهشگران میتوانند بخوانند؟
خیر.
: وقتی معاونت سینمایی، این کارکرد را نداشته باشد عملاً چهگونه میتواند در فیلمها بهمثابه اصلیترین بخش سینما ورود کند و سینمای کشور را که با تولیداتش میشناسند اصلاح علمی کند؟
این کار همانطور که میدانید به معاونت نظارت برمیگردد، این معاونت میتواند در این حوزه ورود کند و درستش هم همین است که از این پژوهشهایی که ما میدهیم بهره ببرند. همین چندصد صفحههایی که آنها را خلاصه میکنیم میتواند به فیلمسازان هم کمک کند.
: بهنظرم میرسد چقدر خوب میشود پیشنهاد بدهیم که مثلاً نظارت و ارزشیابی که پروانههای ساخت را میدهد قبل از اینکه بخواهد پروانه بدهد و حتی قبل از نگارش فیلمنامه، پژوهشها را به دست فیلمساز بدهد تا کارگردانان آنها را بخوانند و بعد وارد پروسه فیلمسازی شوند.
این یک نکته است، اما اتفاقاً من از آقای ایلبیگی و مجموعه دوستان خواهش کردم که نسبت به پژوهش و ارتباط آن با فیلم اهتمام بیشتری بورزند، یا اینکه درباره موضوعات دیگر ورود کنند و از ما بخواهند که درباره آن پژوهش کنیم؛ مثلاً اینکه؛ اساساً الآن بهصلاح است فیلم خارجی در ایران اکران شود یا نشود، این کار بهصورت کار کاملاً جدی با یک پروپوزال کاملاً علمی انجام میشود، فیلم خارجی بهصلاح است یا بهصلاح نیست، اگر بهصلاح است چرا بهصلاح است؟ تهیهکننده، کارگردان، بازیگر و مخاطب شرایط جامعه چه میگوید؟ پژوهش میرود ابعاد این موضوع را میشکافد برای شما در میآورد. موافق، مخالف و همه نظرات را میگیریم یا راجع به اشتغال و کارآفرینی. اساساً مدیران عالی کشور کمتر سینما را از نگاه کارآفرینی نگاه میکنند. سینما در کشور ما صنعت نشده است ولی شغل و کارآفرینی است. آقایی که میخواهید بودجه بدهید، کمک کنید سینما را از نظر کارکردی، بهصورت کارآفرینی نگاه کنید، شغل ایجاد میکنید، در فیلم کوتاه حداقل 10 نفر آدم مشغول میشود، در فیلم مستند 7 و 8 نفر و در فیلم بلند 100 یا 200 نفر مشغول میشوند، خیلی شغل بهوجود میآورد.
یک نکتهای که هست اینکه کار پژوهشی باید یک پیوست رسانهای هم داشته باشد، الآن اینجا پژوهش انجام میشود ولی پیوست رسانهای قوی ندارد، الآن هر اتفاقی در کشور میافتد قرار شده است یک پیوست رسانهای داشته باشد که در برخی نهادها رعایت نمیشود و در برخی رعایت میشود.
بنابراین این اشکال شما که چرا پژوهش عرضه کمی میان مدیران و هنرمندان دارد کاملاً وارد است که بهخاطر عرضه و پیوست رسانهای کم است و من این اشکال را کاملاً میپذیرم، مثلاً یکی از عناوینی که بهنظر میرسد امروز مسئله سینمای کشور است، راهکارهای جذب مخاطب برای فیلمهای ایرانی در خارج از کشور است، ما هم باید به جذب مخاطب در خارج از کشور فکر کنیم، اینگونه درباره جذب مخاطب بر اساس پژوهش و کار نظری صحبت میکنیم.
یکی دیگر از حوزههایی که برای آن برنامهریزی داریم، آموزشگاهها است. آموزشگاههای آزاد سینمایی کشور زیرمجموعه معاونت هستند، مطابق قانون 4 تا تکلیف را برای این معاونت مشخص کردیم، کلاً برای کشور مشخص کردیم که تا الآن انجام نگرفته و مغفول مانده بود؛ اولینش این است که ما در سینما کارت صلاحیت تدریس نداشتیم، یعنی هر کسی که بهتشخیص مدیر آموزشگاه صلاحیت داشت، میگفت 'فلانی، بیا تدریس کن!'. در بحث سرفصل، آموزشگاه ما باید سرفصل تأییدشده داشته باشد و مشخص باشد که راجع به بازیگری و کارگردانی و تدوین درس نظر بدهند.
منتها آموزشگاههای ما رتبهبندی ندارند، البته برخی امکانات خوبی مهیا کردهاند، کتابخانه، قرائتخانه، کلاس، فضای مناسب، صندلی و تهویه مناسب و... دارد با آنکه زیر راهپله برگزار میکند یک شهریه میگیرد، رتبهبندی نشده است حتی سینماها هم رتبهبندی نشده است.
سؤال آخر هم جزو سؤالهای مهممان هست، اخیراً رهبری درباره بحث شورایعالی انقلاب فرهنگی صحبت کردند و بعد بهبهانه آن به بحثهای زیرساختی فرهنگی پرداخته شد، بعداً رئیس جمهور و وزیر هم صحبت کردند، میخواهیم بدانیم که؛ بیانیه گام دوم انقلاب دو سال پیش طراحی شد، حوزه مدیریتی شما نسبت به آن بیانیه و حالا صحبتهای اخیر رهبری در موضع بحثهای فرهنگی و طرح تحولات زیرساختی آن چه دیدگاهی دارید؟ و بعد هم بفرمایید؛ در این طرحهایی که داشتید مباحث بومی و ملی و سینمای دینی و دفاع مقدس چه جایگاهی دارد؟
سازمان سینمایی بهجد بیانیه گام دوم انقلاب را بهعنوان یک مبنایی در دستور کار قرار دارد اما بهخاطر هیاهوها و تقابلها دیده نمیشود، درباره این موضوع آقای خزاعی باید صحبت کنند اما اگر نکردند من حاضرم پاسخ دهم، اولویت ایشان است چونکه رئیس سازمان است منتها اگر نگفتند من در این مورد حرف میزنم.
بیانیه گام دوم انقلاب مانیفست (منشور) ما باید بشود، این بخش را که چون هم خواندم و کار معلمی کردم و هم به آن ایمان دارم، میگویم. واقعاً باید درباره نسبت سینمای ایران با انقلاب اسلامی فکر کرد، در واقع جهتگیریمان کاملاً مشخص است. شما در پژوهشها کمتر میبینید، این سرفصل کار پژوهشی باید باشد، الآن یکی از پژوهشهایی که تصویب کردیم عنوانش این است؛ بررسی نسبت هویت ملی و هویت قومی در سینمای ایران، اشتراکات و افتراقات فرهنگی کجاست؟ یا در روند تحول مسائل و مشکلات مرتبط با گسست نسلی در فیلمهای 40 سال گذشته آیا ما به گسست نسلی کمک کردیم؟ آیا مانع گسست شدیم و کارکردش چه بود و چه کردیم؟
: راجع به مهر سینما هم اگر توضیح بدهید که قرار است ادامه داشته باشید یا نداشته باشد.
مهر سینمای ایران بهعنوان یک سیاست جدی سازمان سینمایی است. در راستای اسناد بالادستی و سیاستهای دولت خصوصاً گام دوم انقلاب برای توجه به مناطق محروم و استانها و دیدن و شناسایی شایستههایی که در آن دیده نمیشود، برای کشف استعدادها است. ما امسال بالاخره مهر سینمای ایران را شروع کردیم که با بحران اخیر مواجه شد، جالب است جزو فعالیتهایی بود که مورد استقبال عجیب استانها قبل از اتفاقات اخیر واقع شد، تا الآن من در دو استان مدیرکل بودم. ما هیچ تجمعی که در واقع همه عناصر سینمایی زیر یک سقف جمع شوند نداشتیم اما مهر سینمای ایران آمده بگوید که 'بچههای سینماگر استان، ما حواسمان به شما هست. آن کسی که کار کارگردانی، تهیهکنندگی و یا بازیگری میکند و گریم در استان هست اما هیچ کس نمیبیند، من میخواهم ببینمت و از تو تجلیل کنم، میخواهم مدیرعالی استان ببیند در استانش چه توانمندی و ظرفیتی میان هنرمندان وجود دارد، برای اینکه دیده شود و در سطح بالاتری تجلیل شود تا آن شور و نشاط را در استانها به وجود آوریم. آن امیدواری و دیدن را'، یکی از مشکلات ما دیدن است. مرحوم آلاحمد گفت 'چهبسیار شاعران که یک بیت شعر نگفتند'، یعنی بستر را فراهم نکردیم که شعرش دیده و گفته شود. مهر سینمای ایران در سازمان سینمایی، در واقع، بهعنوان یک سیاست قطعی است که هرساله بهعنوان روز ملی سینما برگزار میشود.
اما درباره سینمای ملی که سؤال کردید باید بگویم که در این زمینه در حال کار مطالعاتی هستیم که شاخصهای سینمای ملی ایران را بهدست آوریم، تراز ملی سینمای ایران چیست؟ برای این موضوع مهم تمام تلاشمان این است همه عقلای کشور از رؤسای دانشگاههای مرتبط، مدیران گروهها، مدرسین دانشگاهها، کارگردانان، تهیهکنندگان و همه میخواهیم کمک بگیریم، آن وقت تعریفی از سینمای ملی ایران و شاخصه آن بهدست آوریم، سینمای ملی ایران باید برند شود و تلاش میکنیم که کار پژوهشی کنیم.
: مهتمرین راهکار برای بهکار بستن آن همانی است که صحبتش شد که واقعاً فیلمسازی که میخواهد فیلم بسازد از این پژوهشها بهره ببرد، اگر خودش بیاید چهبهتر اگر نه واقعاً باید یک تمهیدی شود که بهخاطر این محتواهای نافرم و فقیری که میبینیم از پژوهشها استفاده کنند و بههرشکلی که بشود باید در دسترسشان قرار بگیرد، در هر حال امیدواریم که پژوهش بیش از قبل در دستور کار همه مدیران سازمان سینمایی قرار گیرد و هنرمندان و فیلمسازان نیز از پژوهشهای شما استفاده کنند.
+
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: بیانیه گام دوم انقلاب مهر سینمای ایران سازمان سینمایی پیوست رسانه ای پژوهش ها سینمای ملی مهر سینما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۰۹۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما بدون چهره کارگر ایرانی
این سوال مطرح است چرا از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری به راه انداختند، داستانی ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند و اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز جهانی کارگر، روز ارزشگذاری و احترام به تلاش گروه فعال، زحمتکش و ارجمندی از بدنه اجتماع است که در صف مقدم تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی کشور قرار دارند. کارگران، در هر صنف و رشتهای چه کارگران صنعتی، چه خدماتی و... تنها برای خود و تأمین معاششان فعالیت نمیکنند، بلکه تلاش آنها در نگاهی بزرگتر و کلیتر، برای همه جامعه است، آنها هستند که نبض اصلی تولید کشور را در دست دارند و بدون تلاش پیگیر و همواره آنان، نمیتوان به شعارهایی از جنس جهش تولید دست یافت.
خارج شدن تولید از رکود و ارتقای آن نیازمند اجراییشدن مجموعهای از بایستههاست. بخشی از این بایستهها، البته اقتصادی و مدیریتی است. مسئولان باید برای مهار تورم و افزایش ارزش پول ملی تمهیداتی بیندیشند و در خصوصیسازی و واگذاری مراکز اقتصادی و کارخانهها به شکلی عمل کنند که حقوق کارگران، ضایع نشود. با همه اینها، همه چیز اقتصادی نیست. بخش مهمی از این مسأله، فرهنگی هم هست. ممکن است بگویید حقوق عقب افتاده کارگر را چه به فرهنگ؟! مسأله اینجاست که اگر فرهنگ تولید و تولیدگرایی، در سرزمین ما بهخوبی ریشه کند، تولید و فعالان این بخش ارزش واقعی خود را خواهند یافت و تصویر کلی جامعه به سمتی خواهد رفت که یک تلاشگر در یک کارخانه، یک کارگر دلسوز و حرفهای و یک کارفرمای حقگزار را به چشم سربازانی در میدان پیشرفت ملی خواهند دید و این گونه است که دیگر بهراحتی نمیشود حقوق کارگر را به عقب انداخت و حقشان را خورد. بخشی از این فرهنگسازی را باید هنرمندان کشور بهدست بگیرند.
احتیاط در گفتن از کارگران
واقعیت این است که ادبیات کارگری در کشور ما دارای پیشینهای قابل بررسی است. آثار نویسندگانی چون احمد محمود، علیاشرف درویشیان و محمدعلی گودینی در این زمینه ارزشهای ادبی و هنری دارد اما این شاخه از ادبیات داستانی ما خیلی زود زیر سایه ادبیات داستانی زبانگرا و نیز داستانهای آپارتمانی رنگ باخت. از سوی دیگر سینمای ایران از همان نخست، چنان دور از فضای واقعی اجتماع بود که در پیش از انقلاب، کلاه مخملیها در آن، چهره پررنگ بودند و در بعد از انقلاب هم بعد از چندین سال دوباره سینمای ما به گنده لاتهای قمهکش رجوع کرده است. در چنین سینمایی همیشه کارگر، نادیده گرفته شده است؛ البته از این مسأله هم نباید گذشت که بخشی از نادیده گرفتن فضاهای کار و کارگری در سینما و ادبیات ایران، کژکارکرد ادبیات مارکسیستی است. ادبیات و هنر چپ که تحت تأثیر ادعاهای مارکسیسم، خود را ناجی کارگران و زمینهساز ظهور انقلابهای کارگری محتوم در جهان میدانست، تا توانست از نام کارگر استفاده کرد. اینکه کارگران در جوامع کمونیستی همچنان همان موجودات استثمار شده پیشین بودند، بدون اینکه امیدی به آزادی بیان و رفاه اجتماعی داشته باشند. سینماگران و ادیبان ایرانی از بیم اینکه به مارکسیسم متهم شوند، در نزدیکشدن به مسأله کارگران با احتیاط بسیار عمل کردند.
کارگر در سینمای ایران، بیچهره است
در سینمای بعد از انقلاب، با وجود اینکه کارگران خود از قشرهایی بودند که از نخست، همدل و همپای انقلاب بودند و در دوران سخت مبارزه با پیوستن به اعتصابات سراسری در فلج کردن نظام شاهنشاهی نقشی پیشرو داشتند، این کماعتنایی به کارگران ادامه داشت. شاید با قدرت گرفتن چپهای اسلامی در دورههایی از حیات جمهوری اسلامی، انتظار این بود که ادبیات و فرهنگ کارگری جانی بگیرد اما در همین دورهها هم تکنوکراتهای راستگرا بخش مهمی از قدرت را بهدست گرفتند و فرهنگ و هنر در دوران استیلای آنان بیشتر به سمت فضایی رفت که آنان بهدنبال آن بودند، فضایی که در آن تولید و کارگر و چیزهایی از این دست اولویتی نداشتند. نتیجه این غفلت طولانی در پرداختن به کارگران در سینمای ایران، این شده است که در سینمای ایران ما قهرمان یا چهره برجستهای که کارگر باشد، نداریم. کارگران در سینمای ایران نهفقط مورد توجه نبودهاند، اصولا بیچهرهاند. همین الان اگر بخواهید چهرههای سینمایی برجسته در حوزههای مختلف را در ذهن مجسم کنید، نمونههایی به ذهنتان میآید. مثلا چند کارمند شاخص، پزشک شاخص، نظامی شاخص و... اما یک شخصیت سینمایی شاخص که کارگر باشد به ذهن نمیآید. کارگران در سینما همیشه حاشیه بودهاند و به همین دلیل برجسته نشدهاند و تصویری از آنها در ذهن نمانده است.
کارگری که هست، کارگری که دیده میشود
فهرستی از فیلمهایی را که شخصیت اصلی آنها کارگر بوده است، مرور کنیم: «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی،«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصهها» رخشان بنیاعتماد، «اینجا بدون من» بهرام توکلی، «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی، «زندگی ادامه دارد» عباس کیارستمی، «بادکنک سفید» جعفر پناهی، «جمعه» حسن یکتاپناه، «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی، «آبادانیها» کیانوش عیاری، «دان» ابوالفضل جلیلی، «آتشکار» و «خواب تلخ» محسن امیریوسفی، «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور، «چند میگیری گریه کنی» شاهد احمدلو، «چهارشنبهسوری» و«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «باد در علفزار میپیچد» خسرو معصومی، «تنها دوبار زندگی میکنیم» بهنام بهزادی، «محیا» اکبر خواجویی، «هیچ»، «استراحت مطلق» و «بیست» رضا کاهانی، «کیفر» حسن فتحی، «دیگری» مهدی رحمانی، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «آقا یوسف» علی رفیعی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «شیفت شب» و «سوت پایان» نیکی کریمی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «همه چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی، «جیببر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی، «حوض نقاشی» مازیار میری، «چندمتر مکعب عشق» جمشید محمودی، «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انتهای خیابان هشتم» علیرضا امینی، «پنجستاره» مهشید افشارزاده، «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» سعید روستایی، «سینما نیمکت» محمدرضا رحمانیان، «برادرم خسرو» احسان بیگری، «به یک کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کرمی و... .
معادلسازی کارگر و فقر
در اغلب این فیلمها، کارگران موضوع فیلم شدهاند تا وضعیت اقتصادی وخیم، شوربختی و بیپولیشان بهتصویر درآید. در بیشتر فیلمهای سینمای ایران، کارگری و فقر معادل هم قرار گرفتهاند و در نتیجه این فقر است که آنها گاه دست به کارهایی میزنند که برایشان دردسرساز است. کارگر در بیشتر فیلمهای ایرانی، بهخاطر شرافتش در انجام دقیق و درست کارش با وجود کم بودن حقوق و مزایایش تصویر نشده است. البته که وضعیت اقتصادی بسیاری از کارگران ما قابل قبول نیست اما اگر سینمای ایران چشمش را روی این قشر شریف بهتر میگشود، سوژههای تازه و جذابی در زندگی همین قشر میدید.
چرا این کارگران را ندیدید؟
این سؤال مطرح است که چرا داستانی از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری را به راه انداختند، ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند اما اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ (نیاز به توضیح نیست که فیلمهایی مانند پالایشگاه را دچار ضعف مفرطند، محسوب نکردهایم)، کارگرانی که با هوشمندی و خلاقیت، دستگاههای از رده خارج را نوسازی کردند یا با اختراعات و ابتکارات خود، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کشور کمک کردند، ارزش توجه نداشتند؟ سینمای ایران باید این غفلت تاریخی را جبران کند و دوباره در تعریف و توجه خود از جامعه کارگری تجدیدنظر کند.
مسیری که برگشت
سینمای انقلاب اسلامی در سالهای نخست حرکت خود، چشم بینایی درباره قشرهای مختلف اجتماعی داشت و با شکار داستانهایی از دل جامعه،سعی میکردچتری فراگیربرای همه اقشاراجتماعی داشته باشد.این امر از یک سو به وسعت نگاه و اطلاعات فیلمسازان برمیگشت و از دیگر سو به شرایط اجتماعی که درآن سهیم بودن همه اقشار واصناف برای سرپا نگه داشتن کشور در گرماگرم نبردی سخت و جنگی تحمیلی مشخص بود.ساخت فیلمهایی همچون «شیلات» به کارگردانی رضا میرلوحی و نویسندگی محمد بلیش مازندارانی، محصول سال 1362 با بازی ماندگارزنده یاد داوودرشیدی درباره کارگران شیلات وهمچنین«ترن» به نویسندگی و کارگردانی امیر قویدل محصول سال1366بابازی فرامرز قریبیان وخسرو شکیبایی درباره کارگران خط آهن، نمونههایی از این دست فیلمهاست. هردو فیلم که با وجود گذشت چهار دهه از ساختشان هر دو دیدنی و سرپاست، به نقش مستقیم و مهم کارگران در انقلاب توجه دارند، فیلمهایی که همچنان هم به لحاظ قصه وکشش داستانی مخاطبان رابه دنبال خود میکشانند، هم داستانهایی کاملا ایرانی وبومی دارند وهم البته به نقش مهم وسازنده کارگران گمنامی میپردازند که درمسیرپیشبرد اهداف انقلاب مؤثر بودهاند. این مسیر درسالهای دهه70، ادامه نیافت وسینمای ایران به مسیری دیگر افتاد وفیلمهایی چون ترن و شیلات، فقط در خاطره تصویری مردم ما قرار دارند.
منبع: جامجم آنلاین
انتهای پیام/